نقطه
نمیدونم هدف تاسیس اینجا داشتن یه آرشیو از بالا پایینا و احوالمه، یا چیز دیگه. ولی مطمئن نیستم که شناس بودن جزو اهداف این وبلاگ بوده باشه و دارم به این فکر میکنم که آیا به یه وبلاگ ناشناس و با هویت غیرواقعی مهاجرت کنم یا نه.
داداش قدیمی، دمدمی مزاج
من همونم که همه یه روز کف زدیم براش
با تن لت و پارم هنوز میکنم تلاش
تو زو اولش خیلی آزاد، با اعتماد بنفس و خارج از فشار حمله میکنی به صف حریف، یه تعدادشونو میزنی و موقع برگشت چندتاشون میگیرنت. یه جایی زورت میرسه و سعی میکنی همشونو بکشی با خودتو برگردی به خونهت. بعد تعدادشون زیاد میشه و تو با نفسی که بند داره میاد ادامه میدی: زووووو. تعدادشون زیادتر که میشه دیگه تلاش نمیکنی با خودت بکشیشون تو خونه، فقط میخوای از دستشون خلاص شی. یه جایی دیگه حس میکنی حتی یه نفر دیگه هم اضافه بشه و بگیرتت دیگه ول میکنی زوو کشیدن رو و تسلیم میشی.
تسلیم نشو